::: شرق، ديوار، آفتاب
«مدير آن است كه دير نميكند، بر لحظه واقف است، بيش از آنچه مينمايد ميداند و بيش از آنچه ميداند، نميكند و از آغاز به عاقبت سلام كرده است.»
اين پروژهي مستند با موضوع فرهنگ مديريت و مديريت فرهنگي به رابطهي متقابل بین دو تمدن ايران و چين در طول تاريخ ميپردازد.
«شرق، ديوار، آفتاب» از بازتوليدِ فرهنگي سخن ميگويد و سعي ميكند استفاده از سنت در مديريت مدرن را بررسي كند؛ براي مثال، اينكه چگونه اخلاق و فلسفهي كنفسيوسي مبنايي براي مديريت گذشتهی چين بوده است و چين امروز از تائوئيسم، فلسفهي كنفسيوسي و دورهي مديريت دولتي چينِ كمونيست، براي مديريت چين معاصر بهره گرفته است.
اين مستند امكان بازتوليد گذشته براي امروز در ايران را در مقايسه با چين بيان کرده و براي نمونه اشاره ميكند به سعدي، يكي از مشهورترين شاعرانِ ايراني که در ساير نقاط جهان نيز شناخته شده است.
سعدي همدورهي كنفسيوس بود. او اهل سفر بود و با نگاهي جامعهشناسانه به روابط انسانها مینگریست. او در آثارش براي مردم و مديران پيشنهادهاي بسیار دارد و به آنها میآموزد كه چگونه زندگي خود و ديگران را مديريت كنند.
در «شرق، ديوار، آفتاب» پژوهشگری ايراني براي رديابي حضور مديران و متفكرانِ ایرانی در تاريخ چين و در دورهي شكوفايي جادهی ابريشم به چين سفر ميكند، از مسير جادهي ابريشم ميگذرد و در راهِ شناخت شخصيتي ايراني به نام «سيد اجل شمسالدين بخارايي» كه هفتصد سال پيش در دربار قوبلاي قاآن (همزمان با سفر ماركوپولو به چين) نخست وزير و وزيرِ دربار سلسلهی يوآن بوده است، به دلِ تاريخ سفر ميكند.
در اين مستند «سيد اجل» نماد يك مدير موفق ايراني است كه توانسته است با شناخت فرهنگي ديگر، جايگاه معتبري در آن پيدا كند و آثار مثبتي از خود بر جاي بگذارد.
در چينِ معاصر براي بزرگداشت سيد اجل، علاوه بر حفظ آرامگاهش، بناي يادبود معتبري را در شهر كونمينگ (مركز بزرگترين استان جنوبی چين در مرز ويتنام) ساختهاند.